دانش و علم جامی بر قدرت شاعریاش برتری دارد
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۱۲۳۲۷
به گزارش خبرگزاری مهر، سیزدهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره جامی به عنوان «جدال جمال و معنا در آثار جامی» با حضور علیاصغر ارجی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
ارجی در ابتدای این نشست گفت: بحث من مقدمهای کوتاه دارد و دو بخش اصلی. ابتدا درباره چیستی معنا و ویژگیهای آن در آثار ادبی بحث میکنیم و سپس به آثار جامی میپردازیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میان معنا در ساحت علم، زبان، عقل و ادبیات چه تفاوتهایی وجود دارد؟ گاهی محتوا خودش را به ادبیات تحمیل میکند. غالباً در حوزهی ادبیات اهل فلسفه و حکمت و عرفان وقتی شاعران توانایی بیان موضوعی را دارند میکوشند ادبیات را تبدیل به یک فرم یا ابزاری بکنند که محتوای آنها را حمل کند. جایی که معنا و محتوای غیرادبی از طریق حکماً، عرفا و علمای اخلاق وارد ادبیات میشود چنین است. این کار مشکلی ندارد اما به نظر میرسد که به مرور این محتوا سازوکار ادبی را ضعیف و ناتوان میکند و قابلیت آفرینش تخیلی را از آن میگیرد. معنایی که از بیرون میآید تخیل را مخدوش میکند. معنای ادبی با غیرادبی جداست. بحث اصلی این است که معنای ادبی چیست؟ چرا از معنای غیرادبی و علمی متفاوت است؟
دانش و علم عبدالرحمن جامی بر قدرت شاعری او تفوق دارد
در ادبیات کلاسیک فارسی، معنا (محتوا) فربهتر از ادبیت و سازوکارهای ادبی بوده است. اهل علم، فلسفه و عرفان در این ادوار هرچند به مبانی جمالشناسی وقوف داشتهاند اما شعر را برای بیان تعالیم و افکار خود به خدمت گرفتهاند. طبیعی است معنایی که از بیرون از ادبیات آمده و تابع الگو و نظم منطقی خاص خود است، رسالت ذاتی ادبی را مغشوش و آفرینندگی آن را ضعیف میکند. عبدالرحمن جامی از همین شاعرانی است که دانش و علمش بر قدرت شاعری تفوق (برتری) دارد و اگرچه ذهن و ضمیر فیاض به زبان او استحکام و سادگی بخشیده اما از هیجان و شور شاعری و آفرینندگی دور ساخته است. از این رو منتقدان ادبی جامی را استاد ادب میدانند و نه شاعری.
ادبیات برای معناسازی به همهی دانشها نیازمند است اما ترکیب ادبیات معنای آنها را متفاوت میکند. در دنیای امروزی معنا برای دنیای ماشین خلق میشود. استخراج معنای ادبی از متن بسیار پیچیده و سخت است و نیازمند دانش خاص خود است. معناسازی در ادبیات تابع فرآیندی تخصصی است و کسب رمزگان آن توسط دیگران ممکن نیست.
نخستین شاخصه این است که معنای ادبی جهانشمول است؛ یعنی افرادی که در هر جایی از دنیا هستند، نقطهای مشترک دارند که آن ادبیات است. محتوای ادبیات وحدتگرا است. دومین ویژگی این است که محتوای ادبی ناشناخته است و مرسوم نیست؛ همه درباره آن آگاه نیستند. ادبیات زوایایی را نشان میدهد که تازه هستند. سومین ویژگی ابهام و پیچیدگی است زیرا انسانها پیچیده هستند و ادبیات به این امر میپردازد. ویژگی دیگر تازگی است؛ یعنی منظری یا محتوایی به تازگی ارائه شود و بیسابقه باشد. محتوای ادبی استعاری است؛ یعنی پدیدهها به چیزی غیر از خودشان تبدیل شدهاند که یکتا است. ویژگی دیگر این است که محتواهای ادبی تابع شکلهای ادبی هستند؛ یعنی ادیبان میدانند باید از چه فرمی استفاده کنند که تأثیر بیشتری داشته باشد. فرم ادبی محتوا را تابع خودش میکند. آخرین ویژگی این است که محتوای ادبی خودش را در شکلی عینی، تصویری و فضایی ارائه میدهد. محتوای ادبی روح زیباییپسندی ما را تقویت میکند و افق دید بشر را گسترش میدهد. تنها در ادبیات است که به این افقهای دور دست پیدا میکنیم.
از جامی به عنوان خاتم شعرا یاد میشود
میخواهم به این مسئله بپردازم که در آثار جامی در جدال میان جمال و معنا کدام بخش سنگینتر است و کدام بخش قویتر؟ باید بگویم که جامی از خانوادهای اهل علم ظهور کرده است. به جزئیات زندگی او نمیپردازم و همه بر دانش او واقف هستیم اما باید اشاره کنم که او میان شاهزادگان جامی محبوب بوده است و کسی نمیتوانسته که جای او را بگیرد. او چهل و پنج اثر دارد. او همه علوم زمان خودش را فراگرفته بوده است. بنابراین باید بگوییم که شخصیتی دوگانه برای او متصوریم؛ یعنی عالم و شاعر. در آثار تاریخ ادبیات از جامی به عنوان خاتم شعرا یاد میشود. به بیان نظرات چند استاد و پژوهشگر ادبیات درباره جامی میپردازم.
عبدالحسین زرینکوب مینویسد: «شاعری او نیاز درونی و یک حاجت روحانی نبود، نوعی تفنن بود. محرک او درد و شوری نبود که با طوفان و جهش الهام و هیجان به بیرون بریزد و به شعر تبدیل شود. فکر طبعآزمایی و قدرتنمایی ملایی بود که در قلمرو شعر مانند علم نمیخواست هیچکس را از خود برتر ببیند. از این روست که غالباً شعر وی جز تقلید کلام استادان کهن چیزی نیست؛ در حقیقت کلام او از لطیفه خالی است و از شعر جز صورت چیزی ندارد.» در جای دیگری زرینکوب مینویسد: «نه از سنتهای کهن سرمیپیچد و نه چیز تازهای پدید میآورد. در چنین شعری نه اوجی هست نه عمقی مثل شعر استادان ادب است؛ بیعیب و بیرمق. نه آخر او نیز در عصر خویش استاد ادب بوده است.»
دکتر ذبیحالله صفا مینویسد: «جامی در بیان مطالب خود به همان سهولت از عهده برمیآید که شعرای مقتدر پارسیگوی مانند خاقانی و نظامی. و در این مورد به راستی مقرون طبع توانای خود است ولی از طرف دیگر که سطح تعقل او در معارف علمی از سطح شعر او کاسته و آن را در مراتبی پایینتر از اشعار دلانگیز سعدی و حافظ و ناصرخسرو قرار داده است». دکتر غلامحسین یوسفی مینویسد: «شعر جامی پرش اندیشه و خیال مولوی، زدودگی پرجاذبه و کرشمه عطرآگین اشعار سعدی و جلوه دلکش و پرفروغ غزل حافظ را ندارد اما هم از وضوح برخوردار است و هم زیبایی.»
این نکات را گفتم که بر این موضوع تاکید کنم که جامی در نقطهی اوج ادبی قرار نداشته است و آثار او زیاد است اما این نمیتواند به معنای شاهکاربودنشان باشد. در آثار جامی نقد شعر گذشته را میبینیم. در جاهایی بر این تاکید دارد که شعر باید صورت و معنای ملازم هم را داشته باشد. با این حال میبینیم که شعر او اینچنین نیست. جامی به تقلید از نظامی و امیرخسرو اشاره میکند که میخواهم این بخش را بخوانم:
چون قرعه زدم به فال میمون / افتاد به شرح حال مجنون
هر چند که پیش ازین دو استاد / در ملک سخن بلند بنیاد
در نکته وری زبان گشادند / داد سخن اندر آن بدادند
از گنجه چو گنج آن گهر ریز / وز هند چو طوطی این شکر ریز
آن کنده ز نظم نقش در سنگ / وین داده به حسن صنعتش رنگ
آن برده علم به اوج اعجاز / وین کرده فسون ساحری ساز
من هم کمر از قفا ببستم / بر ناقه بادپا نشستم
هر جا که رسید رخش ایشان / از خاطر فیض بخش ایشان
من نیز به فاقه ناقه راندم / خود را به غبارشان رساندم
گر مانده ام از شمارشان پس / بر چهره من غبارشان بس
نی نی غرقم به موج قلزم / از خاک چرا کنم تیمم
از چشمه همت آب جویم / وز روی خود آن غبار شویم
فیاض همه سروش غیب است / دریوزه که نی ازوست عیب است
گوهر چو توان ز کان گرفتن / سستی بود از دکان گرفتن
در آثار جامی با پراکندگی موضوعی روبهروییم
من به چند شاخصه از شعر جامی اشاره میکنم. همه منتقدان ادبی معتقدند که زبان جامی ساده و مستحکم است. هر چند واژگان عربی در زبان او زیاد استفاده میشود اما با این حال زبان او روان است. کسی که میخواهد مفاهیم عرفانی را بیان کند باید چنین زبانی داشته باشد. به نظر من اشکالی در آثار وجود دارد؛ اساساً جامی نکتهپرداز و آفریننده مضمون نیست. مضامین خوبی در اشعار او وجود دارد اما در بیشتر اوقات طرح او از آن خودش نیست. سومین مسئله این است که در شعر جامی به عنوان عارف، میبینیم که نماد بسیار زیاد است.
شعر نمادین با شعری که در نماد وجود دارد متفاوت است؛ در اولی نمادها از روح شعر بیرون میزنند و اضافه هستند اما وقتی در شعری مانند حافظ به کار میروند میبینیم که بر روح شعر تأثیر مثبت میگذارند. مسئله چهارم این است که در آثار جامی با پراکندگی موضوعی روبهروییم و محور عمودی آثار او گسسته است. مطالب او وحدت ندارند هرچند نزدیک به هم هستند. در پایان باید به این نکته اشاره کنم که عصر تیموری عصر رونق تمدن است؛ انواع هنرها مانند نقاشی و تذهیب رواج دارند اما این رونق را در شعر جامی نمیبینیم.
کد خبر 5969508 فاطمه میرزا جعفریمنبع: مهر
کلیدواژه: عبدالرحمن جامی مرکز فرهنگی شهر کتاب نشست هفتگی شهر کتاب خاقانی کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دفاع مقدس رونمایی کتاب نقد کتاب انتشارات به نشر انتشارات امیرکبیر کتاب سلول شماره ۱۴ انتشارات سوره مهر حضرت زهرا بنیاد ملی بازی های رایانه ای نشست هفتگی شهر کتاب حوزه هنری آثار جامی محتوای ادبی معنای ادبی شعر جامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۱۲۳۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایشگاه کتاب و ظرفیت «گردشگری ادبی»
نورآقایی گفت: فضا و اقتصاد پیرامون نمایشگاه کتاب، گردشگری ادبی را شکل میدهند و میشود ایدههایی داشت که نمایشگاه کتاب به یک رویداد در این حوزه تبدیل شود. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از ستاد خبری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران؛ آرش نورآقایی، کارشناس «گردشگری ادبی»، با بیان اینکه گردشگری ادبی یک ژانر جدید در حوزه گردشگری است، ادامه داد: گردشگری ادبی به صورت اختصاصی سابقه دیرینهای در دنیا ندارد؛ هرچند که وقتی افراد در موقعیتهای گردشگری ادبی قرار میگیرند به نوعی این شاخه از گردشگری اتفاق میافتد؛ مانند آنکه اشخاص در سفری بر مزار نویسنده یا شاعری نامدار حاضر شوند. همینطور بازدید از خانه یک نویسنده نیز «گردشگری ادبی» محسوب میشود.
نمایشگاه کتاب میتواند بخشی از «گردشگری ادبی» باشد
وی ادامه داد: طبق تعریفی که در دنیا از «گردشگری ادبی» صورت میگیرد، بازدید صرف از نمایشگاههای کتاب جز این ژانر محسوب نمیشود؛ اما این بدان معنا نیست که نمیتوان به موضوع نمایشگاه کتاب و «گردشگری ادبی» پرداخت. از آنجایی که شاخههای گردشگری در حال توسعه است و انواع گردشگری شکل میگیرد، میتوان «گردشگری ادبی» را نیز با گذر زمان توسعه داد و برای آن تعاریف جدیدی مشخص کرد. در واقع «گردشگری ادبی» رفتن به مکانهای واقعی و حتی خیالی اطلاق میشود که در داستانها خلق شدهاند.
این کارشناس حوزه گردشگری که در سال 1392 نخستین همایش «گردشگری ادبی» را به منظور جلب توجه فعالان حوزه گردشگری و ادبیات به این مقوله برگزار کرد، افزود: ایده ایجاد «گردشگری ادبی» را با برگزاری همایشی در همین رابطه در حدود یک دهه قبل پیگیری کردم، آن زمان حتی کلید واژه «گردشگری ادبی» در ایران مطرح نبود. حتی یکی از صاحب نظران حوزه گردشگری عنوان کرد که «گردشگری ادبی» یعنی چه؟ فردا میخواهید گردشگری ریاضی را هم راهاندازی کنید! آن زمان یک خبرنگار از میسیسیپی به ما پیام داد که چقدر خوب است که شما در ایران میخواهید «گردشگری ادبی» برگزار کنید.
وی افزود: من همیشه به پیشینه ادبی کشورم توجه داشته و بر اساس آن به این فکر میکردم که چقدر این موضوع میتواند در حوزه گردشگری کاربرد داشته باشد. با تحقیق متوجه شدم در دنیا چنین ژانری وجود دارد، آن زمان به یک تور «گردشگری ادبی» در دانشگاه آکسفورد برخورد کردم که تور گردشگری «شرلوک هلمز» بود؛ در حالی که شرلوک شخصیت خیالی بود، اما وقتی در گوگل 10 آدرس مشهور دنیا را سرچ میکنیم آدرس خانه «شرلوک هلمز» به آدرس خیابان «بیکر پلاک 221 ب» را به مخاطبان ارائه میکند.
نورآقایی ادامه داد: بعدها در سفرهایی که داشتم متوجه شدم خانه «رومئو و ژولیت» در شهر ورونا ایتالیا یکی از مقاصد پُر بازدید دنیاست؛ در حالیکه این دو شخصیت هرگز وجود خارجی نداشتند و ساخته و پرداخته ذهن ویلیام شکسپیر هستند؛ به همین دلیل من به تحقیق در مورد آثار ایرانی پرداختم. به عنوان نمونه به بررسی رُمان «کلیدر» محمود دولتآبادی پرداختم و توانستم برخی از شخصیتهای داستان از جمله دُختر آقای گلمَمَد را پیدا کنم و خانه او و دختر، نوه و نتیجه او را هم بیابم. وسایلی که از گل مَمَد باقی بود را به من دادند. حتی از شناسنامه دخترش عکس دارم و بر این اساس یک گردشگری یک هفتهای در آن منطقه حول محور اتفاقی که در رُمان وجود داشت، شکل گرفت.
نرخ ارز تهدیدی برای بخش خارجی نمایشگاه کتاب تهرانوی گردشگری ادبی رویداد محور را دارای دو جنبه معرفی کرد و افزود: وقتی بر اساس رویداد سفر میکنیم، این به نوعی گردشگری رویداد هم محسوب میشود و همزمان طبق محتوای رویداد میتواند گردشگری ادبی نیز محسوب شود، مانند آئین بزرگداشت مولانا و نمایشگاه کتاب فارغ از اینکه میتواند یکی از اتفاقات مرتبط با گردشگری ادبی باشد. این میان البته باید برخی از ظرافتها را در نظر گرفت. در واقع باید توجه کرد چگونه میتوان به نمایشگاه کتاب به مثابه گردشگری ادبی نگاه کرد، صرف اینکه افراد به نمایشگاه بروند و کتاب بخرند، این گردشگری ادبی محسوب نمیشود. فضاها و اقتصادهای پیرامون نمایشگاه کتاب، گردشگری ادبی را شکل میدهند و میشود ایدههایی داشت که نمایشگاه کتاب به یک رویداد در حوزه گردشگری ادبی تبدیل شود.
نورآقایی توضیح داد: حضور فروشگاههای کتاب یا نمایشگاه کتاب میتواند در انتخاب یک شهر به عنوان «شهر ادبیات» مؤثر باشد. «یونسکو» با تعریف هفت زیرشاخه برای شبکه شهرهای خلاق مواردی چون موسیقی، ادبیات، رسانه، خوراک، صنایع دستی و ... به موضوع ادبیات شهرها توجه کرده است. تهران با وجود شهرکتابها، نمایشگاه بینالمللی کتاب و رویدادهای ادبی در کافهها و... همچنین استفاده از گردشگری ادبی میتواند بدل به «شهر خلاق ادبی» شود. اینطور میتوان پرونده ثبت تهران به عنوان شهر ادبی را مطرح کرد. در جریان «گردشگری ادبی» مجموعه موقعیتهای «گردشگری ادبی» در تهران نظیر خانه موزهها، مقبرهها، تور کتابخانه ملی، تور کتابخانههای خلاق و... نشستهای ادبی در کنار نمایشگاه کتاب باید مورد توجه باشد، همچنین توجه به مکانهای معرفی شده در داستانها مانند ظهیر الدوله و یا کافه نادری بخشی از گردشگری ادبی است.
سهراب سپهری شاعری جهانگرد بود
این متخصص حوزه گردشگری ادبی در بخش دیگری از این گفتوگو اشاره کرد: میتوان در نمایشگاه کتاب نشستهای تخصصی «گردشگری ادبی» را برگزار کرد. توجه و تحقیق نسبت به مکانهای مرتبط با ادبیات و شخصیتهای ادبی در «گردشگری ادبی» مهم است. خانه حافظ در کجای شیراز میتوانسته باشد؟ مسیر سفر ناصرخسرو قبادیانی از کجا تا کجا بود؟ به عبارتی نویسندگان زیادی در تاریخ ایران داریم که در رابطه با موقعیتها و مکانها صحبت میکنند. وقتی شاعر میگوید خوشا شیراز و وضع بیمثالاش یعنی چه؟ یا اشعار سهراب که در اشعار خود موقعیتهای زیادی را بیان کرده است. در گلستانه چه بوی علفی میآید و گلستانه مکانی بوده نزدیک خانه سهراب سپهری که مقبره او نیز در همان نزدیکی است.
نورآقایی گفت: سهراب سپهری یک شاعر جهانگرد بود که از قضا نقاشی هم میکرد؛ با قلم و قدم همکار بوده است. او سفرهای زیادی داشت، به ژاپن و نیویورک رفت و رکورددار فروش نقاشی در ایران است، اما هیچ کس به او از منظر سفرهایش نپرداخته است. مضامین سفر در شعرهای شاعران دیده وجود دارد. آنها در ذهنشان سفر میکنند. رستم در شاهنامه یک پهلوان است؛ اما او یک مسافر هم هست و مدام در حال سفر است. این مسائل را میتوان در نمایشگاه کتاب بررسی کرد. ایران میتواند به دلیل پیشینه ادبی بالا در «گردشگری ادبی» بسیار موفق باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از 19 تا 29 اردیبهشت (1403) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.
انتهای پیام/